گفتگوی جنجالی با احمد نجفی؛
حکایت آن شب طوفانی
روایت احمد نجفی از ماجرای گل گرفتن در شورای صنفی. از این تهیه کننده و بازیگر درباره انگیزهاش پرسیده و او را به چالش کشیدهایم که اعتراضش مدنی نبوده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1396/12/09 ساعت 13:30
«بحث من سر بیعدالتیها است. فیلم من تمام شد و شاید تا چهار سال دیگر هم فیلم نسازم. این را دلی میگویم؛ داد من برای این صنف است و همیشه هم بوده افتخار هم میکنم این کار را کردم .» این جمله آغازین احمد نجفی و عصاره اعتراضهای اوست. نجفی بلافاصله بعد از طرح موضوع این جملات را بیان کرد که شرح تفصیلیاش را در ادامه میخوانید. از او پرسیدیم نمیشد با شیوهای دیگر اعتراض خود را نشان دهید، این روشی مدنی است، نگران عواقب آن نیستید و ... در این مصاحبه از برخی نام برده میشود که نظر شخصی جناب نجفی است. امکان پاسخ برای آنها در همین صفحه فراهم است.
برخی میگویند دود این رفتاری که کردید توی چشم خود سینماگران میرود و رفتارتان مدنی نیست. حتما از کارتان دفاع میکنید؟
یک جملهای را از باب وود وارد خدمتتان عرض میکنم. او و کارل برنستین دو خبرنگار واشنگتن پست بودند که نقش اصلی در فاش شدن رسوایی واترگیت و استعفای نیکسون رئیس جمهور آمریکا را داشتند. ایشان بعدها در برنامهای با حضور اعضای وقت سازمان «سیآیاِی » حضور داشت و به او گفتند شاید حرفت درست باشد ولی صلاح نیست الان گفته شود چون به آبروی سیاسی آمریکا لطمه میزند. باب وود وارد توی دوربین نگاه کرد و گفت من نمیدانم فرق حقیقت که کشور ما قرار بوده بر پای آن باشد با حاشیه چیست. اگر قرار است این کشور نابود شود که حقیقت پنهان بماند، همان بهتر که نابود شود. حقیقت فیلم من نیست، حقیقت ظلمیاست که توی این شورا به فیلمها میشود.
خب چرا با این شیوه اعتراضتان را علنی کردید؟
من قبل از این اتفاق باز هم همین حرفها را زدم. شما را ارجاع میدهم به 13 سال پیش به فساد و عدم مدیریت که در خبرگزاری ایسنا است. همان موقع هم این حرفها را میزدم که چه میکنید با سینما. میگفتم حرف من را گوش نکنید بلکه بروید بگردید ببینید آقایان راست میگویند یا دنبال چیزهای دیگر توی سینما هستند. این فریاد30 ساله من است. مسئله امروز و دیروز نیست؛ متاسفانه هر سال یک اتفاق میافتد و فراموش میشود. عرض من این است اگر این شورا به عنوان یک شورای عادل رفتار میکند، چگونه است که فیلم آقایان همیشه در بهترین زمان روی پرده میرود؟ چرا بقیه فیلمها را میگذارند برای آخر سال؟ یعنی شناخت اینها از سینما به حدی است که بدانند چه فیلمی میفروشد چه فیلمی نه؟
ولی فیلم شما در همین مدت اکران فروش خوبی نداشته است.
بحث من کلی است؛ این نیست که فیلم من خوب میفروشد یا نه. «من یک ایرانی ام» را از روی اعتقادم تهیه کردم. فیلمیکه میخواستم برای اولین بار توی تاریخ سینمای داستانی ایران و نه مستند، پرچم ایران بالا برود. فیلم حتما نقایصی دارد و میتوان فیلم را نقد کرد ؛ اصلا کدام فیلم بی نقص است؟ بهترین فیلمهای ایران که اسکار هم گرفته اند، از نظر منتقدان خالی از عیب نیست. این یک امر طبیعی است. از آن طرف فیلمهایی میفروشند و فیلمهایی نه؛ این هم یک اتفاق طبیعی است. اما این که دسیسه کنند و بگویند چون نمیفروشد اکران ندارد. اینها حق ندارند فیلم را نمایش ندهند. حالا چه دو تا تماشاچی داشته باشد چه 50 نفر. فیلم ، دو هفته اکران داشته بالای 15 تهیه کننده به من زنگ زدند که زندگی مان را سوزاند. یکی تحقیق کند فیلمهای خودشان را کی اکران میکنند. آقای اسعدیان به چه حقی فیلم خودش را در شب عید فطر اکران میکند. چرا کاری میکنید که تهیه کننده ای که زندگی اش را پای فیلم گذاشته، پیش شما گریه کند؟ آیا سینمای ایران در فیلمهای شما خلاصه شده؟ مثل اینکه هر چه جامعه ایران را چرک تر نشان دهند موفقترند. اینها سلایق را عوض کردند، ،فیلمهایی که هنوز مونتاژ است اکران گرفته. این چه ربطی به فیلم من دارد.
شما منتسب به طیف شمقدری هستید که اتفاقا در تحلیلهای شخصی برخی همکاران، به عنوان یک امتیاز منفی در توصیف شما مورد استفاده قرار میگیرد. اولا بفرمایید چرا در دولت اسبق مسئولیت سینمایی پذیرفتید و بعد از آن برای کار صنفی دعوت به همکاری شدید یا نه؟
نه؛ دعوت نشدم. صادقانه عرض میکنم. دو سال قبل از اتمام ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، وزیر وقت ارشاد آقای سید محمد حسینی با من تماس گرفت و گفتند در راستای برخی پیشنهادها که شما هم داشتهاید، شورای عالی سینما راه اندازی شده. موقع تصویربرداری سریال «کارآگاه علوی» توی شهربانی سابق، روبهروی وزارت امور خارجه کار میکردیم. از آقای احمدی نژاد خواهش کردیم سر صحنه بیایند. با وجود خستگی سفر آمدند ؛ دومین بار بود که ایشان را میدیدم. خسته نباشید گفتند به بچهها. در راه بازگشت گفتم بچههای ما در سینما و تلویزیون ثابت کردهاند میتوانند نفس به نفس کشورهای دیگر پیش بروند. توی ملاقاتهای تان در کشورهای دوست، پیشنهاد ساخت یک سریال در سال به شکل مشارکتی را مطرح کنیدما هم میتوانیم کار کنیم. باید سینما و تلویزیون از این مرز بیرون برود. ایشان گفت آقای نجفی فکر خوبی است اما باید کار اصولی کنیم.
که نتیجه اش شد شورای عالی سینما؟
بله؛ هشت ماه از این دیدار گذشت و آقای حسینی زنگ زدند که قرار است شورای عالی سینما راه اندازی شود. ایشان الحمدالله زنده است و میتوانید بپرسید. گفتم غیر از من چه کسانی هستند و گفتند : داوود میرباقری، مسعود جعفری جوزانی، جمال شورجه، مسعود ده نمکی و محسن علی اکبری. من عرض کردم اگر بپذیریم برای رانت و خوش شیرینی نمیآیم بلکه میخواهم کار صنفی کنم. گفت ما همین را میخواهیم. رفتیم توی جلسه. روز اول به زندانی شدن یکی از سینماگران اعتراض کردم. (مدرک آن را دارم و بهزودی منتشر میکنم.) اعتراض کردم که نباید همکار من به هیچ عنوان تا زمانی که حکم نیامده در زندان باشد. اگر میگفتند نه، جلسه را ترک میکردم. اعلام کردند حق با شما است. دستخط آقای شمقدری وجود دارد. گفتم باید اعلام کنید ایشان حق کار داشته باشد که آقای شمقدری گفتند مشکلشان با قوه قضائیه است وگرنه دو پروژه برای ایشان کنار گذاشته بودیم. من در شورا از روز اول کار صنفی کردم. کدامیک از این آقایان از این کارها کردند که ما کردیم.حتی وقتی برخی دوستان میگفتند به کیفیت فیلمها بپردازیم میگفتند اول سینما را از نظر مادی و مالی آماده کنید بعد به مسائل فنی بپردازیم. خوشبختانه فیلمهای جلسات ضبط شده و موجود است. کار به جایی رسید که گاهی در این شورا جلوی رئیس جمهور کشور داد میزدم. گفتند این قدر داد نزن گفتم استعفانامه من در جیب ایشان است و اگر نخواستند کسی دیگر را جایگزین کنید. ایشان شنید و گفت اتفاقا حضور نجفی لازم است. هر کاری هم که شده در راه صنف است. هر جا کاری ،رانتی حرفی، چیزی از من دیدند حتما بگویند. بر خلاف خودشان که فلان بانک را تاسیس کردند یا از منطقه آزاد اروند بودجه میلیاردی گرفت تا فیلم بسازند آن هم در حالی که یک جعبه گریم برای بچههای تئاترشان در این منطقه ندارند.
چرا موافقان شما، موضع خودشان را مشخص و صحبتهایشان را رسانهای نمیکنند؟ چون در این چند روز بیشتر کسانی که درباره حرکت شما صحبت کردند مخالفان هستند؟
این فریاد30 ساله من است. مسئله امروز و دیروز نیست؛ متاسفانه هر سال یک اتفاق میافتد و فراموش میشود. عرض من این است اگر این شورا به عنوان یک شورای عادل رفتار میکند، چگونه است که فیلم آقایان همیشه در بهترین زمان روی پرده میرود؟ چرا بقیه فیلمها را میگذارند برای آخر سال؟ یعنی شناخت اینها از سینما به حدی است که بدانند چه فیلمی میفروشد چه فیلمینه؟
کسانی مانند غلامرضا موسوی سوابقشان پیش من است. نه سوابق زندگی شخصی شان البته؛ که من اصلا به آن مسائل کاری ندارم. منظورم سوابق زندگی حرفهای او است. ایشان یک فعال مایشا در زمینه گرفتن قدرت و پول در امر سینما هستند، این را همه میدانند. یک زمانی همین آقای موسوی به من التماس میکرد که از اتحادیه سابق استعفا نده. من به دلیل مخالفت با او و چند نفر دیگر استعفا دادم. آقای موسوی و علی سرتیپی با مشارکت همایون اسعدیان دستشان در یک کاسه نیست؟ همه را زیر پوشش قرار میدهند تا به نیات خودشان برسند. دفتر شورای صنفی چهار یا پنج عضو دارد و برای کل سینما تصمیم میگیرند. براساس همان قوانین شورای صنفی، تهیه کنندهای که در شورای صنفی است فقط باید یک شغل داشته باشد.علی سرتیپی تهیه کننده، صاحب سینما و پخش کننده است و غلامرضا موسوی هم همین طور. چطور میشود که اینها برای یک صنف تصمیم بگیرند و در کنار آنها کسی مانند منوچهر محمدی در سینماهایش به صورت زنجیرهای در خدمت اینها است. این را هم بگویم که خیلیها تماس گرفته و اعلام حمایت کردهاند. گفتند طومار بنویس امضا کنیم گفتم هدف من چیز دیگری بود. شما اگر دوست دارید این کار را بکنید ولی من خودم طومار نمینویسم.مسئله بعدی که شاید بهتر است دربارهاش صحبت کنیم، دلخوری و مصاحبه محمدرضا آهنج کارگردان فیلم است که با تیتر «فیلم من را نبینید» دست به دست میچرخد.منشا این ماجرا کجاست؟ این موضوع که دیگر ارتباطی با مسائل صنفی ندارد.
به حرمت اینکه محمدرضا آهنج کارگردان فیلم است، در حال حاضر در این باره صحبت نمیکنم. ایشان هر حرفی که صلاح میدانند را فعلا بگویند. بعدها یا به خودش میگویند یا وقتی موضوع را عمومیکردم خواهند فهمید.این موج سواری باعث نمیشود فیلم ایشان بیشتر دیده شود یا اتفاق دیگری بیفتد. چون محمدرضا آهنج کارگردان است امیدوارم کار به جایی نرسد که بخواهم درباره مسائلی که میدانم صحبت کنم .ایشان قویترین بودجه و امکانات در خارج از کشور را برای ساخت فیلم در اختیار داشتند و بهتر بود اگر گلهای دارند به خود من بگویند. این حرفها و گلهها قرار نیست انحرافی از شکایت من درباره شورای صنفی به وجود آورد.
به عنوان بازیگر از این موضوع واهمهای ندارید که درگیری با کسانی که قدرت را در دست دارند باعث شود دیگر نتوانید بازی کنید؟
مگر با دیگران چه کردند؟ با کسانی که در فیلمهای اینها بازی نکردهاند چطور رفتار کردند؟ من واهمهای از این کار ندارم. اگر قرار است من به دست اینها در سینما بمانم باید بگویم «هیهات من الذله».اگر قرار است برای یک فیلم خودم و عقایدم را بفروشم میخواهم عمرا چیزی به نام بازیگری نباشد. من قرار نیست بردپیت یا رابرت دنیرو باشم، یک ظرفیتی داشتم و دارم. منیژه حکمت به من نقش ندهد، خب ندهد. اگر هم تصوری در ذهنش است کاملا باطل است. منوچهر محمدی، غلامرضا موسوی و یا هر کدام از اینها تصمیم به بایکوت میگیرند. من آنها را بایکوت میکنم و با آنها کار نخواهم کرد. من سالها است در کناری ایستادهام و کار نمیکنم. چون فیلمهای اینها پر از یاس و چرک است. چون فیلمیدرباره امید ساختم با من اینطور رفتار میکنند. نیت من اعلام هویت ملی است، اما چرا اینها ارزش گذاری میکنند چه کسی فیلم بسازد و نسازد. این آدمها هویت سینما را دارند خراب میکنند. به فیلمیکه هنوز ساختش تمام نشده، اجازه اکران میدهند. من سال گذشته در سرمای منفی 30 درجه در کشور اوکراین فیلم ساختم، اینکه فیلم خوبی شده یا بد بحثی جداست. اما باید با این همه زحمت اینطور رفتار کنند.
گفته بودید فیلم بهخاطر مخالفت بعضیها نتوانست در جشنواره حضور داشته باشد. منظورتان چه کسانی بود؟
در زمان جشنواره آقای موسوی زنگ میزند، میگوید این فیلم را در هیچ جا راه ندهید. اینها این کارها را کردهاند که من این حرفها را میزنم.کارهای من برای رفع ترس از این اقلیتی است که قدرت را در سینما به دست گرفتهاند. من سه هفته پیش میخواستم این کار را انجام بدهم، اما به دلیل سالگرد انقلاب و جشنواره برای اینکه رسانههای معاند ضربه نزنند، این عکس العمل را گذاشتم برای حالا. حقیقت همیشه خودش را عیان میکند.
خیلی هم خوب گل درست کردید؟
(با خنده) من در فیلم غزل مسعود کیمیایی کار طراحی صحنه و دکور کردهام که اولین کار من هم بود. در این زمینه تجربه دارم.
منبع: هفت صبح / احمد رنجبر